آن خوب را طلب کن اندر میان حوران


مشنو کسی که گوید آن فتنه را مشوران

در دل چو نقش بندد جان از طرب بخندد


صد گون شکر بجوشد از تلخی صبوران

از پرتوی که افتد در چشم ها ز رویش


خارش چه افتد از وی در چشم های کوران